خانه » مقاله ها » مقاله های عمومی » زبان بدن چیست؟ الفبای زبان بدن کدامند؟
زبان بدن چیست؟ الفبای زبان بدن کدامند؟

زبان بدن چیست؟ الفبای زبان بدن کدامند؟

خیلی وقت ها ارتباط مان با دیگران خوب نیست ، چرا که به زبان بدن آن ها توجه نمی کنیم.
حتما در اطرافتان افرادی را دیده اید که روابط شان با دیگران ضعیف است. مانند همکلاسی هایی با معدل ایده ال، سطح تحصیلات بالا و فارغ التحصیلان دانشگاه های معتبر اما ناموفق در زندگی. زندگی یعنی زندگی شغلی، خانوادگی و اجتماعی. دقیق تر که به این همکلاسی ها نگاه کنیم می بینیم آن ها همان موقع تحصیل هم بیشتر سرشان در کتاب بوده و کمتر با دیگران ارتباط برقرار می کرده اند. اهمیت مهارت ارتباطی دقیقا همین جاست. خود زندگی به ارتباط درست احتیاج دارد. وقتی ما از بند کلیشه های تحصیلی و رتبه بندی شدن با نمره ها رها می شویم و حالا دیگر بخش عمده ای از ساختن زندگی مان دست خودمان است، غیر از تخصص مان بیشترین چیزی که به کارمان می آید مهارت ارتباطی هستند. مهارت های ارتباطی شامل مهارت های بسیار ریز و درشت است جرات و تاثیرگذاری در برخورد نخست از مهارت های ارتباطی هستند.

اما در همه این مهارت ها همیشه یک بخش پررنگ تر وجود دارد. مدرسان مهارت های ارتباطی همیشه می گویند«…و به زبان بدنش توجه کن!» در این مقاله می خواهیم بگوییم زبان بدن چه الفبایی دارد و چه طور می شود یادش گرفت.

تعریف درست ارتباط
خیلی از ما تصور می کنیم ارتباط یعنی «حرف زدن با هم در حضور هم» یعنی فقط کلمه هایی را ابراز ارتباط می دانیم که به صورت حضوری رد و بدل می شوند. اما این طور نیست. متخصصان ارتباط می گویند ارتباط وقتی شکل می گیرد که یک پیام- چه کلامی و چه غیرکلامی – از یک فرستنده توسط یک وسیله – چه حضوری، چه تلفنی،چه کتبی و چه اینترنتی – به گیرنده برسد و گیرنده هم به فرستنده جواب دهد. تصویر زیر تعرف ارتباط را در ذهن تان ساده تر می کند:
با این تعریف متوجه می شویم فقط محتوای کلمات نیستند که ارتباط را تشکیل می دهند. بخش مهمی از ارتباط ما را پیام های غیر کلامی شکل می دهند حتی سبب سوء تفاهم می شوند، به طور مثال یک ارتباط اس ام اسی می تواند پر از سوء تفاهم باشد چرا که فاقد زبان بدن است. شاید شکلک های مسنجرها ساخته شد تا کمبود زبان بدن را جبران شود.

الفبای زبان بدن
زبان بدن مانند هر زبان دیگری سیستمی از نشانه هاست که ابزار ارتباط است. یعنی اینکه چندین و چند نشانه در کنار هم و در ارتباط با هم زبان بدن را شکل می دهند. مثلا یک دهان خندان کنار یک تن خموده معنایش با یک دهان خندان کنار یک بدن شاداب کاملا فرق می کند. ما فقط برای ساده شدن مطلب زبان بدن را به اجزای مختلف تقسیم کرده ایم و گرنه واقعیت معمولا چند نشانه کنار هم قرار می یگرند و برای همین کار سخت تر می شود.

۱- ریتم صحبت کردن
همه افراد یک میانگین طبیعی ریتم صحبت کردن دارند. مثلا ریتم صحبت کردن «عادل فردوسی پور» به طور طبیعی، با ریتم صحبت کردن «جواد خیابانی» متفاوت است. معمولا در ارتباط با دیگران این متوسط ریتم صحبت کردن ما را می شناسند. حالا اگر از این ریتم تندتر یا کندتر صحبت کنیم معنای خاصی می دهد. تند صحبت کردن نشانه پرخاشگری یا احتمالا ترس است. انگار می خواهیم خیلی سریع حق خودمان را بگیریم. برعکس کند صحبت کردن نشانه بی حوصلگی ، اندوه، نداشتن اعتماد به نفس یا خجالت کشیدن است. کند ادا کردن یک حرف قاطعانه با خودش این معنای پنهان را دارد که «تو می توانی من را راضی کنی.»
ریتم متوسط حرف زدن خودتان را حفظ کنید، مگر اینکه بخواهید هیجان خاصی را به دیگران انتقال دهید.
۲- بلندی صدا
کلمات غیر از محتوای یک لحن هم دارند، لحن را ریتم و بلندی صدا می سازند. هر کسی یک بلندی صدا دارد. این بلندی صدا هم می تواند به فیزیولوژی خود شخص و هم به جغرافیایی که به آن متعلق بوده ربط داشته باشد. به هر حال وقتی از صدای معمول خود بلندتر یا آهسته تر صحبت می کنیم تصمیم داریم معنای خاصی را منتقل کنیم. صدای بلندتر از حد معمول با خودش یک پرخاشگری پنهان دارد و صدای پایین تر یک انفعال یا خجالت. البته همیشه هم این طور نیست. ما به صورت معمول برای نشان دادن اهمیت کلمات یا هیجان زدگی مان صدای خود را بالا و پایین می بریم. اما بلندی پرخاشگرانه یا آهستگی خجولانه شدت شان از بلند و پایینی معمول بیشتر است. نه زیاد بلند و نه زیاد آهسته. در یک بازه متوسط صدای تان را بالا و پایین ببرید. یادتان باشد صدای «رسا» با صدای بلند فرق می کند.

۳- تماس چشمی
اگر صدا هم در گفتگوی تلفنی و هم در گفتگوی حضوری اهمیت داشته باشد. تماس چشمی بیشتر از همه جا در گفتگوی حضوری اهمیت دارد. بدون نگاه کردن به صورت طرف مقابل یک رابطه معمولی نیمی از جذابیت خودش را از دست می دهد. (البته حریم های فرهنگی ما در ارتباط چشمی با جنس مخالف را باید در نظر داشت.) به هر حال نگاه نکردن به طرف مقابل می تواند معناهای بسیار داشته باشد. مثلا نگاه رو به پایین و به اصطلاح سر به زیر به معنای خجالت ، انفعال و عدم اعتماد به نفس است. دزدیدن نگاه و به اصطلاح «رو برگردان» می تواند به معنای پرخاشگری باشد. همان طور که خیره نگاه کردن و چشم از چشم برنداشتن می تواند نشان دهنده پرخاشگری باشد. یک رابطه چشمی متعادل در این زمینه از همه بهتر است. رابطه چشمی مناسب رابطه متداوم اما منقطع است. یعنی شما باید به صورت طرف مقابل نگاه کنید و هر از چند وقت نگاه تان را از صورت طرف مقابل قطع کنید و دوباره نگاه کنید.

۴- حالت چهره
حالت کلی چهره به ما اطلاعات بسیاری را منتقل می کند. تحقیقات ثابت کرده اند در همه جای دنیا مردم هیجان های اصلی شان را به یک شکل در صورتشان نشان می دهند. می توان گفت شادی ، غم، تنفر، ترس، خشم و تعجب در همه جا یکسان است. هیجان های دیگر یا ترکیبی از همین هیجان های اصلی هستند یا شدیدتر و خفیف تر خواهند بود. برای همین شما باید حداقل بتوانید این شش نوع هیجان را در صورت طرف مقابل تشخیص دهید.
تصویر زیر می تواند شما را در تشخیص این هیجان ها کمک کند.
با استفاده از بازی پانتومیم می توانید شناسایی این هیجان ها را با دوستان یا اعضای خانواده تمرین کنید.
۵- ژست ها
یک سری از حرکات پشت سرهم در هر فرهنگ یا خرده فرهنگی می تواند معنای خودش را داشته باشد. به این حرکات ژست می گویند. مثلا دست جلو آوردن به معنای سلام کردن و دست تکان دادن به معنای خداحافظی است. نگاه داشتن انگشت در راستای خیابان به معنای «مستقیم می روم» و کشیدن دایره در هوا در خیابان و قبل از رسیدن تاکسی به معنای «می خواهم به اولین میدان بروم» است.
ژست های فرهنگ خودتان را بشناسید، آن را در دیگران تشخیص دهید و خودتان در ارتباط با دیگران آنها را به کار ببرید.

سعید بی نیاز؛کارشناس ارشد روان شناسی بالینی

منبع : http://www.aramismoshaver.ir

باز نشر : آکادمی یوگا مازندران

http://www.yogaacademy.ir

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*