خانه » بایگانی برچسب : جمعیت

بایگانی برچسب : جمعیت

چگونه از ابتلا به کرونا جلوگیری کنیم؟

احتمالاً نگران شیوع کروناویروس (که آن را COVID-19 نیز می نامید) نگران نیستید ، اما یافتن تعادل بین دقت و وحشت دشوار است.طبق اعلام مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها (CDC) ، اگر بالای ۶۵ سال سن داشته باشید، در یک گروه پرخطر برای وبروس کرونا قرار دارید.خوشبختانه ، شما می توانید خود را از ویروس محافظت کنید ، بنابراین سعی کنید نگران نباشید. سعی کنید تا حد ممکن در خانه بمانید تا از تماس با دیگران جلوگیری کنید. تنها راه جلوگیری از عفونت کروناویروس جلوگیری از تماس با افرادی که به آن مبتلا هستند. متأسفانه تشخیص اینکه چه کسی مسری است آسان نیست به خصوص که برخی از افراد دارای علائم خفیف یا فاقد آن هستند. تا تهدید ویروس به پایان نرسد ، از وقت خود در خانه لذت ببرید و در صورت لزوم فقط بیرون بروید.  کارهایی را که از آنها لذت می برید انجام دهید ، مانند خواندن کتاب، پخت و پز یا بازی. از ازدحام جمعیت بخصوص در مناطقی که تهویه مطبوع ندارند ، فاصله بگیرید. حداقل ۶ فوت (۱٫۸ متر) را از افرادی که به وضوح بیمار هستند دور شوید. برای شما بسیار مهم است که از هرکسی که سرفه می کند یا عطسه ... ادامه مطلب »

دو مداد سیاه

از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاه‌شان در مدرسه شنیدم. مرد اول می‌گفت: «چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بی‌مسئولیت و بی‌حواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مداد‌های دوستانم را بردارم. روز بعد نقشه‌ام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش می‌رفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم. ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام می‌دادم، ولی کم‌کم بر ترسم غلبه کردم و از نقشه‌های زیادی استفاده کردم تا جایی که مداد‌ها را از دوستانم می‌دزدیدم و به خودشان می‌فروختم. بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کار‌های بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفه‌ای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفه‌ای شدم!» مرد دوم می‌گفت: «دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم مداد سیاهم را گم کردم. مادرم گفت:«خوب چه کار کردی بدون مداد؟» گفتم:«از دوستم مداد گرفتم.» مادرم ... ادامه مطلب »