خانه » بایگانی برچسب : دوستی

بایگانی برچسب : دوستی

فواید درمانی انواع شمع های رنگی

شمعها سمبل جشنها، عزاداریها، آرامش و معنویت هستند. اگر انرژی شمعها با انرژی افکار و آرزوهای شما آمیخته شود، می‌تواند تأثیر شگرفی بر زندگی شما بگذارد و به شما کمک کند ذهن، جسم و روح سالمی داشته باشید.انرژی ای که شعله شمع منتشر می‌کند، نقطه کانونی خوبی برای تفکر و تعمق است. در ادامه فهرستی از رنگ شمعها و فواید درمانی آنها آمده است. توصیه می‌شود برای خاموش کردن شمع از وسیله شمع خاموش کن استفاده کنید زیرا هنگامی که با دمیدن شمع را خاموش می‌کنید انرژی شما با انرژی شعله شمع تعارض پیدا می‌کند.   رنگ سفید نماینده تمام رنگهاست. رنگ سفید بیانگر پاکی و خلوص است. این رنگ آرامش بخش است و معنویات را تقویت می‌کند. دود حاصل از شمع سفید انرژیهای منفی را پاک می‌کند. هنگامی که شمع خاموش شود، تمام انرژیهای منفی از بین رفته اند. رنگ سیاه قدرتمندترین رنگ است. این رنگ، انرژیهای منفی را جذب و مختل می‌کند. شمع سیاه آرامشبخش است و از آن برای تفکر و تعمق استفاده می‌شود.اگر شمع سیاه در کنار شمع سفید بسوزد قدرت بیشتری پیدا می‌کند. فقط توجه داشته باشید که استفاده زیاد از  شمع سیاه می‌تواند باعث افسردگی شود. شما می‌توانید با استفاده از شمع زرد در ... ادامه مطلب »

دوستی و محبت قوی تر از خشم و اجبار است

روزی باد به آفتاب گفت: من از تو قوی ترم. آفتاب گفت: چگونه؟ باد گفت آن پیرمرد را می بینی که کتی بر تن دارد؟ شرط می بندم من زودتر از تو کتش را از تنش در می آورم. آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد به صورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت. هرچه باد شدیدتر می شد پیرمرد کت را محکمتر به خود می پیچید. سرانجام باد تسلیم شد. آفتاب از پس ابر بیرون آمد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد و طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانی اش را پاک کرد و کتش را از تن درآورد. در آن هنگام آفتاب به باد گفت: دوستی و محبت قوی تر از خشم و اجبار است. در مسیر زندگی گرمای مهربانی و تبسم از طوفان خشم و جنگ راهگشاتر است.       باز نشر : آکادمی یوگا مازندران  ادامه مطلب »

انتخاب درست

زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با ریش های بلند جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم.» عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد. شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.» زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.» زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.» زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» عروس خانه که ... ادامه مطلب »