آدمهایى هستند در زندگیتان؛ نمی گویم خوبند یا بد.. چگالى وجودشان بالاست… افکار، حرف زدن، رفتار، محبت داشتنشان و هر جزئى از وجودشان امضادار است… یادت نمی رود “هستن هایشان را..” بس که حضورشان پر رنگ است. ردپا حک می کنند،اینها روى دل و جانت… بس که بلدند “باشند”… این آدمها را، باید قدر بدانى… وگرنه دنیا پر است از آن دیگرهاى بى امضایى که شیب منحنى حضورشان، همیشه ثابت است. . . بعضی از آدم ها ترجمه شده اند بعضی از آدم ها فتوکپی آدم های دیگرند. بعضی از آدم ها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند. بعضی از آدم ها فقط جدول و سرگرمی دارند بعضی از آدم ها خط خوردگی دارند بعضی از آدم ها را چند بار باید بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدم ها را باید نخوانده کنار گذاشت از روی بعضی از آدم ها باید مشق نوشت و از روی بعضی از آدم ها جریمه… قیصر امین پور باز نشر : آکادمی یوگا مازندران ادامه مطلب »
مولانا – دیوان شمس
ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها زان سوی او چندان وفا، زین سوی تو چندین جفا زان سوی او چندان کرم، زین سو خلاف و بیش و کم زان سوی او چندان نعم، زین سوی تو چندین خطا از بد پشیمان میشوی، الله گویان میشوی آن دم تو را او میکشد، تا وارهاند مر تو را از جرم ترسان میشوی، وز چاره پرسان میشوی آن لحظه ترساننده را، با خود نمیبینی چرا گر چشم تو بربست او، چون مهرهای در دست او گاهی بغلطاند چنین، گاهی ببازد در هوا گاهی نهد در طبع تو، سودای سیم و زر و زن گاهی نهد در جان تو، نور خیال مصطفی این سو کشان سوی خوشان، وان سو کشان با ناخوشان یا بگذرد یا بشکند کشتی در این گردابها چندان دعا کن در نهان، چندان بنال اندر شبان کز گنبد هفت آسمان، در گوش تو آید صدا بانک شعیب و نالهاش، وان اشک همچون ژالهاش چون شد ز حد از آسمان، آمد سحرگاهش ندا گر مجرمی بخشیدمت، وز جرم آمرزیدمت فردوس خواهی دادمت، خامش رها کن این دعا گفتا نه این خواهم نه آن، دیدار حق خواهم عیان گر هفت بحر آتش شود، من درروم بهر لقا گر رانده آن منظرم، ... ادامه مطلب »