مردی ۸۵ ساله با پسر تحصیل کرده ۴۵ ساله اش روی مبل خانه خود نشسته بودند ناگهان کلاغی کنار پنجرهشان نشست. پدر از فرزندش پرسید: این چیه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ. پس از چند دقیقه دوباره پرسید این چیه؟ پسر گفت : بابا من که همین الان بهتون گفتم: کلاغه. بعد از مدت کوتاهی پیر مرد برای سومین بار پرسید: این چیه؟ عصبانیت در پسرش موج میزد و با همان حالت گفت… کلاغ!…. پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتی قدیمی برگشت. صفحه ای را باز کرد و به پسرش گفت که آن را بخواند. در آن صفحه این طور نوشته شده بود: امروز پسر کوچکم ۳ سال دارد. و روی مبل نشسته است هنگامی که کلاغی روی پنجره نشست پسرم ۲۳ بار نامش را از من پرسید و من ۲۳ بار به او گفتم که نامش کلاغ است. هر بار او را عاشقانه بغل میکردم و به او جواب میدادم و به هیچ وجه عصبانی نمیشدم و در عوض علاقه بیشتری نسبت به او پیدا میکردم. منبع : داستان های جذاب و خواندنی باز نشر : آکادمی یوگا مازندران http://www.yogaacademy.ir/ ادامه مطلب »
قضاوت در یوگا – شش نکته برای خودداری از قضاوت
نوشتۀ: آماندا شیو Amanda Sive برگردان: واحد مجله دانش یوگا من هر زمان که آسانای پرتوجویی را تصحیح میکنم و او عذرخواهی میکند، تعجب میکنم. خوشبختانه این اتفاق زیاد نمیافتد. پیامی که این عذرخواهی برای من دارد این است که این پرتوجو خودش را قضاوت میکند یا از اینکه توسط معلم و یا دیگر پرتوجویان مورد قضاوت قرار بگیرد، میترسد. چندی پیش در کلاسی شرکت کردم که قبلاً در آن حضور نداشتم. موقعیتی پیش آمد تا وضعیت «کلاغ در حال پرواز » را که آسانای پیشرفتهای است، انجام دهیم. در حین انجام این آسانا، معلم پیامی داد؛ «به خاطر داشته باشید که یوگا یک رقابت نیست». او باید بازخوردی در برخی از پرتوجویان دیده و این جمله را بیان کرده باشد. سالها پیش در اوایل تجربۀ تدریسم، همکاری داشتم که عموماً دریکی از کلاسهای من حاضر میشد. متوجه میشدم که اغلب اوقات چشمهایش گرد میشود یا اخم میکند و سرش را تکان میدهد. معلم دیگری بود که بعد از پایان دورۀ آموزش مربیگری عموماً مرا صدا میزد و میگفت این آسانا را متفاوت انجام دادی یا وضعیت این پرتوجو را باید اصلاح کنی. اینها نمونههایی از قضاوتهایی است که گهگاه اتفاق میافتد. من متوجه شدم که قضاوت کردن بیشتر ... ادامه مطلب »